هو الطیف
دوباره در شب جمعه ای دیگر دلم برای تو می نالد
نمی دانی چقدر درون سینه ام اکنون درد است.
شب جمعه است دلم تنگ است
و شب، در انتظار معشوق دلتنگ است
نمی دانم
چه هنگامی تو می آیی
در آن هنگامه پر نور
آیا من خواهم بود
نمی دانم
خدا را بارها با ذکر می گویم
سر سجاده با تسبیح می خوانم
کمک کن تا اگر بودم
باشم
به همراه مولایم
به همراهش
درون جاده ای پر مهتاب
گام بر دارم
خدایا
مدد کن
تا اگر بودم
باشم
به دنبال قدم های پر نورش گام بر دارم
ببوسم خاک پایش را
...
خدایا
مدد کن
تا اگر بودم
باشم
...انشا ء ا...
التماس دعا
یا حق